تو خودت گفته ای
رودها را بهم رسانده ای
و گفته ای بدون ستون آسمان بر پاست
و گفته ای معجزه را برای رسولانت خواسته ای
حــــالــــا
دوره ی اقیــــانوس و ستون و ماهی ها نیست
دوره ای که زمین بچرخد نیست و رود ها خالی شوند هم
همین که دست مرا به دستش رسانده ای
یعنــــی معــــجــــزه
روزگاری معجزه
همانند عصای موسی
گلستان ابراهیم
دم مسیحایی
اما اکنون
وضوی عشق تو
نگاهی ست که هر شب
خدایی می کند...
مطالبتون خیلی خوب بود بازم سر میزنم.
اگه خواستید به منم یه سری بزنید.