من از این دنیا چی میخوام
یک کافه ی خیالی
یه روز خوب تو کافه ی خیالی
روی صندلی چوبی،
پشت همون میز رویایی
دو تا قهوه تلخ یا که شیرین
تو باشی و اون دنیای خیالی
تو از عشق بگی و من از خوبی و قشنگی
من از اتاقکی که بشه یک خونه ی خیالی
تو برام بگی از درد و رنج شدی خالی
وقتی ازت می پرسم چی می خوای از این دنیا
بگی دو تا بال برای پرواز
تا برسم به فصل آغاز
یک شب با آرزوهای قشنگت
چشماتو رو هم بذاری
بگی غصه ها سر اومد
گریه بس...که بهتر اومد
من از این دنیا چی میخوام
دو تا صندلی چوبی
که منو و تو رو بشونه واسه گفتن خوبی
سخته یه روز جای تو بشه خالی