هیچ وقت نفهمیدم که چرا گل زرد نشانه نفرت است.
من زرد را دوست دارم.
تو را هم همین طور.
اصلاً دوست دارم این بار به جای هر هدیه دیگری،
به تو یک شاخه گل زرد هدیه کنم.
یک گل شقایق زرد.
اما تو به این حرف و حدیث ها توجه نکن.
بیا کمی متفاوت فکر کن.
چرا اصلا گل قرمز نشانه عشق باشد.
وقتی این خورشید است
که هر روز عاشقانه دارد نورش را به همه هدیه می دهد.
من دوستت دارم
و به همین خاطر هم برایت یک گل شقایق زرد هدیه می آورم.
دوست دارم مثل تمام گل هایی که برایت می آوردم
خشکش کنی و درون گلدان شیشه ای ات بگذاری.
راستی این چندمین گل است؟
حتما باید تا حالا از گل هایت رنگین کمان ساخته باشی این طور نیست؟
یک روز که رنگ صورتی را دوست داشتم برایت گل صورتی خریدم.
یک روز قرمز. برایت گل قرمز خریدم
و روز دیگر عاشق سفید شدم و برایت یک شاخه گل سفید خریدم.
مهم این ها نیستند،
مهم تویی که من همیشه دوستش داشته ام.
امروز هم زرد را دوست دارم و تو را هم همین طور.
پس این گل زرد هدیه به تو با تمام احساسم
روزی دانشمندان بزرگ فیزیک تصمیم می گیرند
با هم قایم باشک بازی کنند
قرعه به نام اینشتین افتاد که چشم بگذارد.
هنگامی که بازی شروع شد
اینشتین شروع به شمارش کرد:۱-۲-۳-۴...
و همه فرار کردند تا قایم بشوند.
اما نیوتن به جای فرار درست پشت سر اینشتین منتظر شد
و تنها کاری که کرد
این بود که یک مربع ۱x۱ متر روی خاک ها کشید و در مرکز آن ایستاد.
هنگامی که شمارش اینشتین تمام شد
برگشت ونیوتن را دید که درست پشت سرش ایستاده
فریاد زد: هییی!! نیتون! سوک! سوک! نیوتن سوک سوکت کردم!
اما نیوتن با خونسردی و وقار خاص خود به او نگاه کرد وگفت:نه!
تو نیوتن را سوک سوک نکرده ای...
وبقیه دانشمندان جمع شدند تا ببینند که او چطور ثابت میکند
سوک سوک نشده.
نیوتن گفت: من الان داخل یک مربع ۱x۱متر ایستاده ام
بنابراین می شوم نیوتن بر متر مربع که همان پاسکال است
بنابراین پاسکال سوک سوک.
حالا پاسکال باید چشم بگذارد.
آمار بازدید : 16 . . . 25 . . . 33 . . .